یک مرد آبی

یک مرد آبی

می نویسم تا بدانم که بودم. چه اشتباهاتی داشته ام. چه تفکراتی در گذشته داشتم .نوشتن برای من مانند یک میراث است. به همین میراث کوچک خود افتخار میکنم. میدانم نوشته هایم الزاما صحیح نیست و آنچنان هم بازدیدکننده ندارد اما میدانم این نوشته ها، خود واقعی من است. اگر روزی از نوشتن منصرف شوم آن روز از خود واقعی مرد آبی دور و دورتر شده ام.

مجسمه ای که قراره انسان شه

دوران بچگی من اکثرا با دوستی منو پسر عموم گذشت. از ی روزی اون راهش عوض شد و وارد دنیای رفیق بازی و در نهایت اعتیاد و  فروش مواد شد..!!

خیلی وقت بود دیگه بیخیالش بودم. البته نه از لحاظ احساسی. همیشه منتظر برگشتش بودم. اینکه یک روزی خودشو پیدا کنه.

تقریبا 10 سالی میشه تو این فازا رفته. چند روز پیش نصفه شب یهویی با اون قیافه غیر موجهش پرید جلوی ماشینم. مثل همیشه دهنش بوی الکل میداد و طبق معمول مقصر حال بد این چند سالش رو همه آدم های دور و برش میدونست غیر از خودش...!

خودم دیگه خسته شده بودم از این چرت و پرتایی که داره ده سال تحویلمون میده واسه همین برای اولین بار اونجوری که باید 10 سال پیش بودم به شدیدترین شکل ممکن مثل یک پتک رو سرش خراب شدم و نتیجه حرفم این بود که باید قبول کنه که مقصر خودش بوده تا برگرده به زندگی.

بدترین چیز این هست که آدم تو زندگی کثافتش فقط دست و پا بزنه و ادامه بده و اراده واقعی واسه تغییر رو نداشته باشه (فقط هراز چندگاهی لوس بازی تغییر داشته باشه)

بنظرم آدم هایی که تو بدترین و پست ترین شرایط زندگیشون هستن امکان دیده شدن بیشتری دارن

مثلا کسی که چندین سال معتاده و بعد تازه برمیگرده به زندگی نرمال، دیدنی تره تا کسی که از ابتدا نرمال بوده...!! (جالب تر این هست که خوراک ماه عسلم میشه)

مثلا کسی که چندین سال توی بی پولی و فقر هست و بعد با تلاشش پولدار میشه اونه که میشه معنای یک آدم موفق از نظر مالی نه کسی که از باباش بهش ارث رسیده و پولدار ذاتی بوده...

مثلا کسی که چندین سال توی روابط ناسالم بوده و بعدش اشتباهاتش رو جبران کرده و یک ازدواج موفق و خانواده و رابطه سالم رو می سازه قابل احترام تره...

و ....

در نهایت میخوام بگم آدم هایی که تو سال جدید فقط تقویم زندگی شون عوض نشده و قراره خودشون رو هم برگردونن به زندگی، به مراتب راه هموارتری دارند.

آخرین جمله من به پسرعموم این بود که روحت رو سالم کن و اعتیاد رو ترک کن، اونوقت برگردوندن سلامت جسمانیت، جایگاه اجتماعی، درآمد، ازدواج و .... با من...!!!

پی نوشت 1 : سال 97 رو دوست نداشتم و هرگز از اون سالهایی نمیشه که دلم براش تنگ شه ولی با امید و خوشبینی قدم گذاشتم تو سال جدید.

پی نوشت2: بعد از رانندگی با ماشین سنگین و شرکت تو رالی!، یک آرزوی آکادمیک هم به آرزوهام اضافه شد . این که به کسایی که چه دوستشون دارم و چه دوستشون ندارم در صورتی که میخوان (بدون لوس بازی) زندگیشون رو از نو بسازی، کمک کنم. حس خیلی شیرینی داره مددکاری، چه شغل دوم خوبی میتونه باشه...

پی نوشت 3 : سیمرغ بلورین بهترین تصمیم و تغییر سال جدید تعلق میگیرد به لیدی مجسمه متحرک که امیدوارم تو سال 98 تبدیل شه به انسان متفکر


  • یک مرد آبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی