یک مرد آبی

یک مرد آبی

می نویسم تا بدانم که بودم. چه اشتباهاتی داشته ام. چه تفکراتی در گذشته داشتم .نوشتن برای من مانند یک میراث است. به همین میراث کوچک خود افتخار میکنم. میدانم نوشته هایم الزاما صحیح نیست و آنچنان هم بازدیدکننده ندارد اما میدانم این نوشته ها، خود واقعی من است. اگر روزی از نوشتن منصرف شوم آن روز از خود واقعی مرد آبی دور و دورتر شده ام.

کادوی تولد

masir

قرار نیست کادوی تولد رو همیشه از یک فروشگاهی بخری بعدش کادو کنی و بعدش سوپرایز ...

کادوی تولد من به تو از جنس احساسه

کادوی تولد من به تو آرامشه. کادوی تولد من به تو لبخندی هست که امروز روی لب هاته. لبخندی که تاوانش شکستن خودم بود. سخت ترین سکوت عمرم باعث شد تا امروز بخندی. مننتی برگردن تو نیست. تو بهترین بودی و جز محبت از تو ندیدم.از ابتدا تا به امروز.

روز تولدت فقط نگاهت میکردم . بیشتر از همیشه محو تو بودم. بیش از حد. هنوز نمیدانم انتخاب های من رنج زندگیت را بیشتر کرده یا کیفیتش را. اما میدانم بعضی مواقع فرصت جبران حق طبیعی کسی هست که اشتباه می کند. این را میدانم که منو تو اصلا دوست نداشتیم وارد این بازی شویم.منو تو مثل تماشاگر این مسابقه ایم. تماشاگرانی که به اجبار در حال دیدن مسابقه اند. امیدوارم بازیگرای این مسابقه برنده از این رینگ بیرون بیان. باخت هر طرف یعنی باخت ما.

امیدوارم شرافتمندانه و خالصانه زندگی کنیم.

امیدوارم...

امیدوارم سال بعد هم تولدی وجود داشته باشه ....


  • یک مرد آبی

نظرات  (۱)

:))عالی بود متنت
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی