یک مرد آبی

یک مرد آبی

می نویسم تا بدانم که بودم. چه اشتباهاتی داشته ام. چه تفکراتی در گذشته داشتم .نوشتن برای من مانند یک میراث است. به همین میراث کوچک خود افتخار میکنم. میدانم نوشته هایم الزاما صحیح نیست و آنچنان هم بازدیدکننده ندارد اما میدانم این نوشته ها، خود واقعی من است. اگر روزی از نوشتن منصرف شوم آن روز از خود واقعی مرد آبی دور و دورتر شده ام.

میراث کوچک من

از چند سال قبل تصمیم به نوشتن داشتم و در مخیله خودم اطمینان داشتم که کار خیلی  آسان و راحتی برای من خواهد بود. اما امروز بعد از شروع چند ماه از نوشتن متوجه شدم بیش از پیش کار سخت و سنگینی است. شاید حرف زدن کار بسیار آسانی باشد. تعهد خاصی روی حرف زدن نیست. امروز می توانی حرف خاصی را بیان کنی و فردا از زیر آن شانه خالی کنی. درون حرف زدن اصالت وجود ندارد. تغییر خودت را احساس نمی کنی. شاید دلیل اصلی نوشتن من هم همین باشد. می نویسم تا بدانم که بودم. چه اشتباهاتی داشته ام. بدانم چه تفکراتی در گذشته داشتم نوشتن برای من مانند یک میراث است. به همین میراث چند ماهه خود افتخار میکنم. میدانم نوشته هایم الزاما صحیح نیست ولی میدانم این نوشته ها، خود واقعی من است. با اینکه میدانم این وبلاگ بازدید کننده انگشت شماری دارد اما همچنان دوست دارم که بنویسم و اگر روزی از نوشتن منصرف شوم آن روز از خود واقعی مرد آبی دور و دورتر شده ام. امیدوارم سال 1397 سال پر نگارشی برایم باشد.

پی نوشت : نمیدانم خوشحال باشم یا ناراحت. این روزها استرس این را دارم که روزها در حال گذر است و هنوز پست جدیدی ننوشته ام. ولی احساس میکنم نوشتن محرک فکر من است.

  • یک مرد آبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی