یک مرد آبی

یک مرد آبی

می نویسم تا بدانم که بودم. چه اشتباهاتی داشته ام. چه تفکراتی در گذشته داشتم .نوشتن برای من مانند یک میراث است. به همین میراث کوچک خود افتخار میکنم. میدانم نوشته هایم الزاما صحیح نیست و آنچنان هم بازدیدکننده ندارد اما میدانم این نوشته ها، خود واقعی من است. اگر روزی از نوشتن منصرف شوم آن روز از خود واقعی مرد آبی دور و دورتر شده ام.

دغدغه هایی از جنس طبقه اول و دوم هرم مزلو !!!

هرم مزلو

بهترین اتفاق اینترنت و این شبکه های مجازی اینه که میشه به سلیقه خودت دنبال اطلاعات و افرادی بری که بهشون علاقه داری. خیلی راحت میشه بوکمارک کرد اد کرد فالو کرد جوین شد و برعکس .

اما متأسفانه توی دنیای فیزیکی خودمون هر چی دوروبرت رومیگردی که آدم های تأثیرگذاری رو پیدا کنی، به ندرت اتفاق می افته. از این آدم های دیدنی، از اونایی که زندگیشون مثل یک نردبون میشه برات تا پیشرفت کنی. محیط فیزیکی من پر شده از آدم های معمولی (نه همه). از اونایی که امروزشون با 5 سال پیش فرقی نمیکنه. به نظرم ضعیفترین و زجرآورترین آدما کسایی هستن که انتظارات زیاد و مسخره ای  از دیگران دارن. انتظار لایک داشتن!!!، ناراحت شدن از اینکه چرا تو خیابون فلان فامیلش رو که اصلاً من نمیشناسمش تحویل نگرفتم  و .... دائما بایستی در حال توجیه کردن این جور آدما باشی که فلانی منظورش تو نبودی . همیشه باید هواشون رو داشته باشی. دغدغه هایی از جنس طبقه اول و دوم هرم مزلو !!!

تمام تلاشم رو میکنم تا به سخت ترین شکل ممکن با این جور افراد برخورد کنم. اینجوری خودم پیششون خراب میشم ولی شاید کمی متحول شن.

خدارو شکر که حداقل این اینترنت و علایق مجازی برامون مونده و گرنه ...

  • یک مرد آبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی